نمیدونم چی بگم
یا حتی از کجا شروع کنم
فقط اینو میدونم که خیلی وقته دیگه
حرفی برای گفتن ندارم
خیلی وقته حرف زدن از غمام
حالمو خوب که نمیکنه هیچ
بدترم میکنه
نمیدونم از کی ولی
خیلی وقته که گریه نمیکنم
ولی به جاش تا دلت بخواااد
میخندم:)
خیلی وقته شبا وقتی بغض میکنم
وقتی یه چیزی رو دلم سنگینی میکنه
اشکی نیس که
روی آتیش غمام بریزه
و خاموششون کنه،
من،منی که ناراحت نکردن آدما برام
خیلی مهممم بود
الان تا دلت بخواد دل میشکونم
و حواسم نیس
دست خودم نیستا
فقط حوصله ی کسی رو ندارم
نمیفهمن من
از حرف زدن
از اشک ریختن
از هر چیزی که
باعث بشه فک کنن ضعیفم
متنفرررم
من از هرچی احساسِ
غم و بدِ
متنفرررم
از شلوغی و سر و صدا
متنفرررم
من خیلی وقته میخوام
تو سیاه چالِ تنهایی هام
یه گوشه کِز کنمو فقط
من باشمو
دردو
بغض
و قلبی که خیلی وقته
دیگه قلب نیس
یه تیکه سنگه:)
🌹